داشتم شربت پرتقال میخوردم.شربتو غلیظ ریخته بودمهی آب بستم بهش که شیرینیش کم بشههی آب بستم هی آب بستم.به جایی رسید که دلم درد گرفت و این یعنی که دیگه بسّه
با خودم فکر کردم که رابطه هم همینطوره.اولش غلیظ و در شور شروعش میکنی، همه چیز رنگیه همه چیز قشنگهبعد یواش یواش اشتباها و اختلافا نمودار میشنهی آب میبندی به رابطه که از حجمش کم نشهاما شیرینیش کم میشه .و الخ تا جایی که میگی دیگه بسسسه»
.
رابطه صحیح؟همونقدر که به آبِ شربت توجه میشه، شیرینیِ توافق، انعطاف، توجه، جبران، تکرار نکردن اشتباهات هم اضافه میشه
.
دوست عزیزی پرسید عشق رو پیدا کردی یا نه
آره پیدا کردمزیاداما حواست باشه که هرکسی میتونه یه اندازه ی معینی بهت توجه، دوستی، و مهر ببخشه.بعضیا کم بعضیا زیادوقتی آدمِ اشتباه انتخاب میکنی بعد زور میزنی به اون بدبخت هم فشار میاری که بیشتر از اون چیزی که میفهمه و میدونه عمل کنه، هم خودتو داغون میکنی هم اونو.اگر میخواست، تلاش میکرد و شیرینی رابطه رو بیشتر میکرد.کومتو به او نبند خخخ
.
یه جمله جالب تو یه فیلم کمدی شنیدم: از خوک انتظار گردن زرافه رو نداشته باش»
.

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها